متن و ترجمه آهنگ Maison از Emilio Piano : سینگلی که سال 2025 به همراه صدای بسیار زیبای Lucie اجرا شد و آلبوم یا مینی آلبومی برای اون در نظر گرفته نشده.
سلام بدونیمی های عزیز چطورید؟ امروز متن و ترجمه آهنگ Maison رو براتون آماده کردم. با اینکه لیریکش فرانسوی هست و وقتی بار اول گوشش دادم هیچی ازش نفهمیدم، مطمئن بودم معنای زیبایی داره چون احساسی که خواننده توی صداش داره کافیه تا تحت تاثیر قرار بگیرید.
این آقای Emilio Piano یک پیانیست فرانسوی آلمانیه که با ویدئوهاش در شبکه های اجتماعی خیلی معروف شده و کارش اینه که میره جاهای عمومی و پیانو میزنه ملت عشق کنن، گاهی هم از میون جمعیت اشخاصی پیدا میشن که میان بهش میگن فلان آهنگ رو بزن تا من روش بخونم و گویا Lucie هم به همین شکل کشف شده.

Maison داستان بزرگ شدن و مواجه شدن آدما با دنیای بزرگسالیه، راوی به تازگی وارد این دنیا شده و حالا میبینه چقدر با تجربه ای که به عنوان یک کودک داشته متفاوته بنابراین شروع میکنه به سوال پرسیدن. نکته جالب دیگه داستان اینه که از مادرش این سوال ها رو میپرسه چون برای هر کودکی نقطه امن مادرش هست.
بسیار خب دیگه بریم سراغ متن و ترجمه آهنگ Maison امیدوارم خوشتون بیاد و مثل همیشه خوشحال میشم نظرات و انتقاداتتون رو بشنوم.
کانال تلگرام و پیج اینستاگراممون رو هم دنبال کنید حتما:
Maison :
متن و ترجمه آهنگ Maison :
Où va-t-on?
Quand on n’a plus de maison?
Les fleurs sous le béton
Maman
Dis-le-moi, où va-t-on?
کجا میریم؟
وقتی خونه ای برای بازگشت نداریم؟
گل های زیر بتن
مامان
بهم بگو، کجا میریم؟
( منظورش از خونه و گل هایی که زیر بتن رفتن اون پاکی و معصومیت کودکیش هست. )
Est-ce qu’un jour on sait vraiment?
Ou est-ce qu’on fait semblant, tout le temps?
Où va le cœur quand il se perd?
Dans les doutes et les hivers?
Pourquoi les jours se ressemblent?
Est-ce qu’on finit par voir ce qu’on assemble?
Maman dis le moi
آیا ما واقعا میدونیم؟
یا همیشه وانمود به دونستن میکنیم؟
وقتی قلب گم میشه کجا میره؟
میره بین شک و تردید و یخبندان زمستانی؟
چرا همه روزها با هم قاطی میشن؟
مامان بهم بگو
( خیلی از ما وقتی برای اولین بار دچار دلشکستگی میشیم تازه میفهمیم دنیای بی رحم بزرگسالی چطوریه و اینجا شخصیت اصلی داستان وارد چنین مرحله ای شده و سردرگم از مادرش سوال میپرسه. )
Au-delà
De l’orage il y a
De l’amour, de l’amour de l’amour
Quand le ciel s’ouvre
Tout redevient calme
Et tout va bien
فرای
طوفان، اونجاست
عشق، عشق، عشق
وقتی آسمون باز میشه
همه چیز دوباره آروم میشه
و همه چی خوبه
( من حس میکنم این جواب مادرش باشه که سعی میکنه آرومش کنه و بگه یه روزی دوباره همه چیز خوب میشه. )
Où va-t-il?
Le bonheur, ce fil fragile
Quand il tremble et se brise
Maman
Dis-le-moi, où va-t-il?
کجا رفت؟
شادی، آن ریسمان شکننده
وقتی میلرزه و میشکنه
مامان بهم بگو
کجا رفت؟
( شادی رو به یک ریسمان شکننده تشبیه میکنه که با رسیدن بزرگسالی از بین رفته و جاش رو به غم سپرده. )
Pourquoi le monde semble si grand
Quand on devient un peu plus grand qu’avant?
Que deviennent les rêves qui s’enfuient?
Et les souvenirs qu’on oublie?
Est-ce que j’aurai toujours des questions?
Peut être que j’en ferai des chansons
Maman dit le moi
چرا وقتی فقط یه خورده نسبت به قبل بزرگتر میشیم
دنیا اینقدر وسیع به نظر میاد؟
چی به سر رویاهایی که از دست میرن میاد؟
و خاطراتی که فراموش میکنیم؟
همیشه این سوالات رو خواهم داشت؟
شاید تبدیلشون کنم به یه آهنگ
مامان بهم بگو
( اینجا دقیقا به همون مرز بین معصومیت کودکانه و دنیای بزرگسالی اشاره میکنه و از اینکه دنیاش با این سرعت تغییر کرده شگفت زدس. )
Au-delà
De l’orage il y a
De l’amour, de l’amour de l’amour
Quand le ciel s’ouvre
Le calme revient
Et tout va bien
فرای
طوفان، اونجاست
عشق، عشق، عشق
وقتی آسمون باز میشه
همه چیز دوباره آروم میشه
و همه چی خوبه
این پیانیست و خواننده با هم شاهکار درست کردن